-
بی تو هرگز ..
دوشنبه 29 تیر 1394 09:05
بسمه تعالی در جواب نامه گفتی آشنایت نیستم !! روی خود را بر نگردان ، تا بگویم کیستم مهر لب های مرا بر گونه ات حاشا مکن خوب بنگر تا ببینی نازنینا ، کیستم ! بار سنگین فراقت را تحمل میکنم تا تو بر گردی در اینجا منتظر می ایستم غافلی از این دل دیوانه ی من سالها ترسم آن موقع بیایی که ببینی نیستم تا شنیدم با رقیبان بزم عیش...
-
به تو عادت دارم ..
دوشنبه 29 تیر 1394 09:05
بسمه تعالی من به زیبایی چشمان تو عادت دارم همچنان بر اثر غمزه ی تو بیمارم لشگر عشق اگر گوش به فرمان تواند من به حکم تو بر این لشگریان سردارم فکر دلتنگی تنهایی خود را کردم بار سنگین غم از دوش تو بر می دارم خار هایی که به دور چمنت می رویند میکنم با مژه و بوته ی گل می کارم و علیرغم ارادت که برایت دارم عاشقی هستم ات ای...
-
یک دل شقایق ..
دوشنبه 29 تیر 1394 09:04
بسمه تعالی مستم از چشمان تو ، پیمانه میخواهی چه کار ؟ سر به روی سینه دارم شانه میخواهی چه کار ؟ من که خود در بند گیسویت به دام افتاده ام مرغک بی بال و پر را دانه میخواهی چه کار ؟ یک دل از جنس شقایق را برایت ساختم خانه میجویی چرا ، کاشانه میخواهی چه کار ؟ گرد شمع عشق تو بیدار بودم تا سحر من فدای شعله ات پروانه میخواهی...
-
غزل ..
دوشنبه 29 تیر 1394 09:03
بسمه تعالی دل به دلبر داده ام وقتی که او را دیده ام مثل برگ گل ، دلم را در دلش پیچیده ام در عوض هنگام دیدار نگارم عصرها با رها از گوشه ی لب های او بوسیده ام او ربوده این دل دیوانه را از دست من من نگاه عشق را از چشم او دزدیده ام سر به روی شانه اش بگذاشتم تا جان دهم زین سبب مانند گیسو های او ژولیده ام چشم در راهم که او...
-
رسوای عشق ..
دوشنبه 29 تیر 1394 09:02
بسمه تعالی در دلم میمانی ای غوغای عشق با تو میخواهم شوم رسوای عشق سینه ات را طور سینا یافتم تا شدم از عشق تو موسی عشق سر به دارم کن ، طناب عشق کو ؟! جان و تن می بازمت در پای عشق با تو میمانم ، قرار دل تویی این دل دیوانه باشد جای عشق من تمام عشق را جان کنده ام باختم این بار در سودای عشق آدم عاشق برایت می شوم تا برای من...
-
سهم من ..
دوشنبه 29 تیر 1394 09:02
بسمه تعالی با توام ای آنکه آنجا دست بالا برده ای ! نیمه ی پنهان ماهم را به یغما برده ای من شریک جرم جادوی نگاهت می شوم با صلیب عشق ما را تا مسیحا برده ای بی سبب ابروی گیرایت دلم را خون نکرد این دل بیچاره را با خویش هر جا برده ای در کمند زلف تو صیدی بدام افتاده ام آنچه با خود داشتم یک دل تمنا ، برده ای سهم من از عشق ،...
-
جام ضیا ..
شنبه 27 تیر 1394 21:34
بسمه تعالی آمدی جانم بقربانت ، صفا آورده ای دوست جانم با خودت مهر و وفا آورده ای هر چه گویم از لب لعل تو و هندوی تو باز هم کم گفته ام ، با خود ثنا آورده ای ! بعد از این در سایه سارت میروم ای نازنین سرو نازی ، با خودت گل را چرا آورده ای ؟ بخت خواب آلود من بیدار شد با مهر تو شانه هایم را ببین ، مرغ هما آورده ای این دل...
-
عشق تو با من ..
شنبه 27 تیر 1394 20:58
بسمه تعالی هر وقت که نایاب شود عشق تو بامن ضرب المثل ناب شود عشق تو با من کم سینه ی سینای خود اینگونه بلرزان زین زلزله بیتاب شود عشق تو با من گاهی نظر لطف به بیماری دل کن بی مهر تو در خواب شود عشق تو با من با خون دلم اشک روان تو بیامیخت وقت است که خوناب شود عشق تو با من گویند که عشق من و تو بحث سیاسیست پرونده ی "...