آینه ها بیدارند ...

آینه ها بیدارند ...

تکرار لبخند های غمگینم در آینه.. و شیشه ای که بیشتر از "تو " همراه شعرهایم ماند... و هر صبح ..به جای تو...برایم روز خواب آرزو کرد.. آینه ها بیدارند... به یقین..!! دفتر شعر جواد مهدی پور
آینه ها بیدارند ...

آینه ها بیدارند ...

تکرار لبخند های غمگینم در آینه.. و شیشه ای که بیشتر از "تو " همراه شعرهایم ماند... و هر صبح ..به جای تو...برایم روز خواب آرزو کرد.. آینه ها بیدارند... به یقین..!! دفتر شعر جواد مهدی پور

یک دل شقایق ..

بسمه تعالی


مستم از چشمان تو ، پیمانه میخواهی چه کار ؟

سر به روی سینه دارم شانه میخواهی چه کار ؟

 

من که خود در بند گیسویت به دام افتاده ام

مرغک بی بال و پر را دانه میخواهی چه کار ؟

 

یک دل از جنس شقایق را برایت ساختم

خانه میجویی چرا ، کاشانه میخواهی چه کار ؟

 

گرد شمع عشق تو بیدار بودم تا سحر

من فدای شعله ات پروانه میخواهی چه کار ؟

 

نیمه شب بوسیدمت ، گفتی که درهنگام خواب

بوسه های داغ را دزدانه میخواهی چه کار ؟

 

جرعه ای نوشیدم از جام نگاه چشم تو

می پرستم کرده ای میخانه میخواهی چه کار ؟

 

خانه ات آباد باد ای گلعذار نازنین

سرزمین عشق را ویرانه میخواهی چه کار ؟

 

عاشقی دیوانه ام آواره ی دشت جنون

با وجود من دلا  دیوانه میخواهی چه کار؟


نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.