آینه ها بیدارند ...

آینه ها بیدارند ...

تکرار لبخند های غمگینم در آینه.. و شیشه ای که بیشتر از "تو " همراه شعرهایم ماند... و هر صبح ..به جای تو...برایم روز خواب آرزو کرد.. آینه ها بیدارند... به یقین..!! دفتر شعر جواد مهدی پور
آینه ها بیدارند ...

آینه ها بیدارند ...

تکرار لبخند های غمگینم در آینه.. و شیشه ای که بیشتر از "تو " همراه شعرهایم ماند... و هر صبح ..به جای تو...برایم روز خواب آرزو کرد.. آینه ها بیدارند... به یقین..!! دفتر شعر جواد مهدی پور

بسم الله ..

بسم الله ..

درهجوم غصه هایم  آه  را گم کرده ام

همچو  بادی در بیابان  راه را گم کرده ام


سینه ی من جای دل بود از زمان عاشقی

برکه ای هستم که در شب ماه را گم کرده ام


حلقه ی زنار بستم   اقتدا کردم به عشق

مثل شیخ شهر ، راه  و  چاه را گم کرده ام


داغ تابستان رویا ها  ، سراب وعده هاست

در زمستان  آب زیر کاه را گم کرده ام


من به تخت پادشاهی در جهان شک کرده ام

و در انبوه گدایان  جاه را گم کرده ام


بس که هر جا حیله و نیرنگ می آید بکار

در میان نقشه ها  روباه را گم کرده ام


جای " بسم الله " در هرکار شیطان گفته ام

در کتاب عشق " بسم الله  " را گم کرده ام




جواد مهدی پور

انتخابات ..

بسمه تعالی


قلب ها را عشق از مهر و وفا پر کرده است

کلبه ی درویش را صلح و صفا پر کرده است
 


گنبد مسجد که می سازند در بالای شهر

پایه ی گلدسته هایش را ریا پر کرده است
 


صورت آیینه در دیوار مسجد زخم داشت

خورجین دین فروشان را طلا پر است

 

سبحه ی صد دانه بعد از این نمی آید به کار

جا نماز شیخ را نقش و نما پر کرده است

 

سفره ی عابد کمی از سجده طولانی تر است

دست های بینوایان را دعا پر کرده است

 

دادگاه دزد  یعنی رونق  فقر و  فساد

گوش ما را وعده های نا بجا پر کرده است

 

انتخابات است فردا در میان عقل و عشق

جعبه ی آرای ما  را آشنا پر کرده است
 


چاه خالی است یوسف را به یغما برده اند

مصر را آوازه ی آن دلربا  پر کرده است

 



جواد مهدی پور

سوداگری ..

بسمه تعالی


تو که در امنترین جای دلم جا کردی

آمدی مثل نفس کار مسیحا کردی
 

رود بودی مگر از کوه سرازیر شدی ؟

قطره ی جان مرا وصل به دریا کردی


در دلم بست نشستی که مرا می خواهی

پای کوبیدی و رقصیدی و غوغا کردی


من در انبوه رقیبان خودم گم گشتم

تو مرا از دل این غائله پیدا کردی


اهل سوداگری و رشوه  نبودی اما

بر سرعشق تو با عقل مدارا کردی


تو که راضی شدی آخر به جدایی بکشد

پس چرا عشق مرا در دل خود جا کردی


این همه ظلم به ما ، دشمن دیرنیه نکرد

آنچه در قالب یک دوست تو با ما کردی


حکم جاری شد و گفتند که قاضی با توست
 
سنگ بارا ن شدم از دور تماشا کردی





جواد مهدی پور

لغو تحریم ..

بسمه تعالی

عاقبت تحریم هایت لغو و باطل می شود

قلب من بر آرزوی خویش نائل می شود


مثل داعش نیستم ، وقتی نگاهم می کنی

چشم من مانند چشمان تو قاتل می شود


قهرهایت بس که طولانی تر از راه شب است

عشق بر می گردد از آن راه ، عاقل می شود


از جناح راستم ، وقتی که با من نیستی

خط فکرم مثل ابروی تو مایل می شود


شاه بیت ناب دیوان دلم باشی اگر

شعرمن  آیینه روی شعر بیدل می شود


ای گل زیبای من هر جا که حاضر می شوی

خار با تکریم تو تصویری از گل می شود


هر غزل حسن ختامی دارد و جان کلام

این غزل با نام زیبای تو کامل می شود


تا ابد نام تو با خط قشنگ عاشقی

دلبرانه ثبت در سر لوحه ی دل می شود




جواد مهدی پور