آینه ها بیدارند ...

آینه ها بیدارند ...

تکرار لبخند های غمگینم در آینه.. و شیشه ای که بیشتر از "تو " همراه شعرهایم ماند... و هر صبح ..به جای تو...برایم روز خواب آرزو کرد.. آینه ها بیدارند... به یقین..!! دفتر شعر جواد مهدی پور
آینه ها بیدارند ...

آینه ها بیدارند ...

تکرار لبخند های غمگینم در آینه.. و شیشه ای که بیشتر از "تو " همراه شعرهایم ماند... و هر صبح ..به جای تو...برایم روز خواب آرزو کرد.. آینه ها بیدارند... به یقین..!! دفتر شعر جواد مهدی پور

اختلاس ..


بسمه تعالی


 

عدم بر خورد با اختلاس کنندگاه ، این شائبه را در اذهان عموم ایجاد می کند که همه ی مسئولین دست اندرکار در این زمینه ( بر خورد با دزد های سر گردنه ) سهمی در اختلاس دارند و جرأت برخورد با عوامل فساد  و افراد مختلس را ندارند

چرا باید قوه ی قضاییه اینقدر در بر خورد با اختلاس کننده ها تعلل کند و برای دادگاه مجرمین ( نه متهمین ) از بیت المال صرف کند ؟؟!

چرا باید مجلس و نماینده ها باید در قبایل این دزدی های روز افزون از بین المال لب فروببندند و از حقوق مردم دفاع نکنند؟؟!

 

مسئولین امر یا عرضه ی این کار را ندارند یا خود در جرم شریکند

شهدا نرفتند که دیوارها ی خزانه و بیت المال کوتاه شود برای دزدی این خونخواران از خدا بی خبر

دیگر بس است از شهدا خرج کردن برای دزدی در روز روشن !!

امروز هرکس در هر مقام و هر لباس  در بر خورد با این اختلاس کننده ها کوتاهی کنند خون شهدا را در جام زرین _ که از راه دزدی به دست آورده است _ سر می کشد و آب به آسیاب دشمن می ریزد و این بدترین نوع خیانت به این مرز و بوم و ملت ایران است

حالا که در آستانه ی انتخابات مجلس قرار گرفته ایم از کاندیدهای محترم انتظار میرود اگر جربزه و جنم بر خورد با عوامل فساد در جامعه را دارند تلاش برای ورود به مجلس را داشته باشند و از پول حلال برای تبلیغات استفاده کنند و از هزینه های باد آورده استفاده نکنند تا فردا وامدار کسی باشند  و نتوانند به وطیفه قانونی و شرعی خود عمل کنند

کاندیدایی که از پول های نامشروع برای تبلیغ استفاده میکند و وامدار دیگران می شود ، به درد این مردم و نظام نمی خورد . این جور افراد نماینده ی سرمایه داران زالو صفت هستند و تنور آنها را برای اختلاس گرم نگه می دارند و جاده صاف کن اختلاس کنندگان هستند که بدینوسیله شعله های جهنم را برای خود فراهم می نمایند .


برای همیشه باید مرد ماند و شرمنده ی مردم نشد




جواد مهدی پور

عشق یعنی تو ..

بسمه تعالی





دلم  از آنچه نوشتی برایم ، آزرده است


قرار جان مرا ، نامه با خودش برده است



 

برای دلخوشی و شادمانی معشوق


چقدر عاشق بیچاره خون دل خورده است



 

از آن زمان که نکردی وفا به پیمانت


دلم مثال گل تشنه  سخت پژمرده است



 

نوشته اول قاموس   عشق یعنی تو


کسی که چشم بپوشد ز تو زیان کرده است




ولی به خاطر نا مهربانی ات با من


شنیده ام که دلت بی قرار و افسرده است



 

دلم گرفته از این بی وفایی خوبان


دلی که درد ندارد بدان که او مرده است




 

جواد مهدی پور

بسم الله ..

بسم الله ..

درهجوم غصه هایم  آه  را گم کرده ام

همچو  بادی در بیابان  راه را گم کرده ام


سینه ی من جای دل بود از زمان عاشقی

برکه ای هستم که در شب ماه را گم کرده ام


حلقه ی زنار بستم   اقتدا کردم به عشق

مثل شیخ شهر ، راه  و  چاه را گم کرده ام


داغ تابستان رویا ها  ، سراب وعده هاست

در زمستان  آب زیر کاه را گم کرده ام


من به تخت پادشاهی در جهان شک کرده ام

و در انبوه گدایان  جاه را گم کرده ام


بس که هر جا حیله و نیرنگ می آید بکار

در میان نقشه ها  روباه را گم کرده ام


جای " بسم الله " در هرکار شیطان گفته ام

در کتاب عشق " بسم الله  " را گم کرده ام




جواد مهدی پور

انتخابات ..

بسمه تعالی


قلب ها را عشق از مهر و وفا پر کرده است

کلبه ی درویش را صلح و صفا پر کرده است
 


گنبد مسجد که می سازند در بالای شهر

پایه ی گلدسته هایش را ریا پر کرده است
 


صورت آیینه در دیوار مسجد زخم داشت

خورجین دین فروشان را طلا پر است

 

سبحه ی صد دانه بعد از این نمی آید به کار

جا نماز شیخ را نقش و نما پر کرده است

 

سفره ی عابد کمی از سجده طولانی تر است

دست های بینوایان را دعا پر کرده است

 

دادگاه دزد  یعنی رونق  فقر و  فساد

گوش ما را وعده های نا بجا پر کرده است

 

انتخابات است فردا در میان عقل و عشق

جعبه ی آرای ما  را آشنا پر کرده است
 


چاه خالی است یوسف را به یغما برده اند

مصر را آوازه ی آن دلربا  پر کرده است

 



جواد مهدی پور

سوداگری ..

بسمه تعالی


تو که در امنترین جای دلم جا کردی

آمدی مثل نفس کار مسیحا کردی
 

رود بودی مگر از کوه سرازیر شدی ؟

قطره ی جان مرا وصل به دریا کردی


در دلم بست نشستی که مرا می خواهی

پای کوبیدی و رقصیدی و غوغا کردی


من در انبوه رقیبان خودم گم گشتم

تو مرا از دل این غائله پیدا کردی


اهل سوداگری و رشوه  نبودی اما

بر سرعشق تو با عقل مدارا کردی


تو که راضی شدی آخر به جدایی بکشد

پس چرا عشق مرا در دل خود جا کردی


این همه ظلم به ما ، دشمن دیرنیه نکرد

آنچه در قالب یک دوست تو با ما کردی


حکم جاری شد و گفتند که قاضی با توست
 
سنگ بارا ن شدم از دور تماشا کردی





جواد مهدی پور

لغو تحریم ..

بسمه تعالی

عاقبت تحریم هایت لغو و باطل می شود

قلب من بر آرزوی خویش نائل می شود


مثل داعش نیستم ، وقتی نگاهم می کنی

چشم من مانند چشمان تو قاتل می شود


قهرهایت بس که طولانی تر از راه شب است

عشق بر می گردد از آن راه ، عاقل می شود


از جناح راستم ، وقتی که با من نیستی

خط فکرم مثل ابروی تو مایل می شود


شاه بیت ناب دیوان دلم باشی اگر

شعرمن  آیینه روی شعر بیدل می شود


ای گل زیبای من هر جا که حاضر می شوی

خار با تکریم تو تصویری از گل می شود


هر غزل حسن ختامی دارد و جان کلام

این غزل با نام زیبای تو کامل می شود


تا ابد نام تو با خط قشنگ عاشقی

دلبرانه ثبت در سر لوحه ی دل می شود




جواد مهدی پور

مدارا ..

بسمه تعالی


رو راست شو با خویشتن ، مشکن دل آیینه را

آیینه وقتی بشکند عیب تو گردد برملا


با دوست دارم های من نا مهربانی می کنی

غافل که ما از کودکی هستیم با هم آشنا


رفتی تو بی من بی وفا ، با صد امید و آرزو

در پای عشقت سوختم عمری خطا کردی خطا


لادن نمی خواهد که از لاله جدا باشد دمی

قاتل بود آنکس که آنها را کند از هم جدا

 
 
دریا دلی ، وقتی که با مردم مدارا می کنی

رام است امواج خروشان زیر پای نا خدا


عشق است راه سرخ دل ، روزی اگر عاشق شدی

خود را در این راه سفر بسپار دست رهنما


عاشق کسی باشد که از معشوق فرمان می برد

نادان چه می داند که با دانا نمی سازد  چرا !



در اوج قدرت مهربانی کن که دنیا سر کش است

موسی به نیل انداخت فرعون زمان را با عصا





جواد مهدی پور