آینه ها بیدارند ...

آینه ها بیدارند ...

تکرار لبخند های غمگینم در آینه.. و شیشه ای که بیشتر از "تو " همراه شعرهایم ماند... و هر صبح ..به جای تو...برایم روز خواب آرزو کرد.. آینه ها بیدارند... به یقین..!! دفتر شعر جواد مهدی پور
آینه ها بیدارند ...

آینه ها بیدارند ...

تکرار لبخند های غمگینم در آینه.. و شیشه ای که بیشتر از "تو " همراه شعرهایم ماند... و هر صبح ..به جای تو...برایم روز خواب آرزو کرد.. آینه ها بیدارند... به یقین..!! دفتر شعر جواد مهدی پور

فهم عیش ..

بسمه تعالی



چوبه ی دارست پای اعتبار این جهان
دور باش از دولت ناپایدار این جهان


پرسش نادان ز دانا هیچ ننگ و عار نیست
جهل باشد لکه ای از ننگ و عار این جهان


دل نمی بندد به دنیا آنکه دارد فهم عیش
نیست یک فرزانه حتّی ، از تبار این جهان


زندگی کوتاه باشد مثل گل سر سبز باش
نیست عمر جاودان ، در ساختار این جهان


شبنمی بر روی گلبرگ ست چشم اهل دل
باز باشد در خزان و نو بهار این جهان


گر چه اهل معرفت با این جهان در گیر نیست
گوشه ای بر گیر از گوش و کنار این جهان


خویشتنداری بکن ، با جنگ استغنای فقر
دل منه بر تخت و تاج بی قرار این جهان


دامنت را تا نیالایی به خون بی گناه
زود بگذر مثل باد از لاله زار این جهان



جواد مهدی پور

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.