آینه ها بیدارند ...

آینه ها بیدارند ...

تکرار لبخند های غمگینم در آینه.. و شیشه ای که بیشتر از "تو " همراه شعرهایم ماند... و هر صبح ..به جای تو...برایم روز خواب آرزو کرد.. آینه ها بیدارند... به یقین..!! دفتر شعر جواد مهدی پور
آینه ها بیدارند ...

آینه ها بیدارند ...

تکرار لبخند های غمگینم در آینه.. و شیشه ای که بیشتر از "تو " همراه شعرهایم ماند... و هر صبح ..به جای تو...برایم روز خواب آرزو کرد.. آینه ها بیدارند... به یقین..!! دفتر شعر جواد مهدی پور

به پای عهد تو ماندم ..

 بسمه تعالی

 

شبی به حسرت آهی تو را صدا کردم

چه غمگنانه دل شب ، خدا خدا کردم

 

نیامدی همه شب را به انتظار نشستم

و در  نماز شبانه ، تو را دعا کردم

 

چه حرف ها که شنیدم چه زخم ها که بریدم

به جرم اینکه بجای جفا ، وفا کردم !

 

شکستی و نشکستم ، به پای عهد تو ماندم

چقدر ساده دلی کردم و خطا کردم

 

برای خاطر یک لحظه دیدن رویت

نخواستم که بیازارمت ، حیا کردم

 

دوباره دست دعا را به آسمان بردم

تو بی وفا شدی اما ، تو را وفا کردم



جواد مهدی پور

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.