آینه ها بیدارند ...

آینه ها بیدارند ...

تکرار لبخند های غمگینم در آینه.. و شیشه ای که بیشتر از "تو " همراه شعرهایم ماند... و هر صبح ..به جای تو...برایم روز خواب آرزو کرد.. آینه ها بیدارند... به یقین..!! دفتر شعر جواد مهدی پور
آینه ها بیدارند ...

آینه ها بیدارند ...

تکرار لبخند های غمگینم در آینه.. و شیشه ای که بیشتر از "تو " همراه شعرهایم ماند... و هر صبح ..به جای تو...برایم روز خواب آرزو کرد.. آینه ها بیدارند... به یقین..!! دفتر شعر جواد مهدی پور

حلقه ی زنار .. !

بسمه تعالی


 

 

ناگهان  شد بخت خواب آلود من بیدار تر


یارم آمد از سفر ، شد بخت با من یار تر




 

آنکه با نا محرمان اسرار دل را فاش کرد


رفت بر بالای دار  توبه ، شد سردارتر !




 

نسخه می پیچد طبیب عشق بر تب های من


غافل از اینکه دلم ، از درد شد بیمار تر




 

فرق ما با عاشقان نیمروزی را ببین


دل به هر کس می سپارد می شود دلدارتر




 

حلقه ی زنار  بر اسلام موروثی زدند


از مسیحایی ترین زنار شد  زنار تر !




 

بس که قاضی می شود هم دست با صد متهم


دزد با احکام جعلی می شود مکار تر




 

 

جواد مهدی پور