بسمه تعالی
پایکوبان دستگیرِ ناتوان همواره باش
در میانِ حوضِ احسان مثلِ یک فوّاره باش
سنگ ، از دلجوییِ اطفال گوهـر می شود
در حریمِ کودکان چون مُهره ی گهوراه باش
بسته ی رزقِ حلال ، آسان نمی آید به دست
روزی آماده می خواهی اگر ، غمخواره باش
با قناعت کرد باید تنگدستی را علاج
در امان از طعمه ی زر ، با دو صد دیواره باش
حرص اگر داری بیاری رزق را از زیرِ سنگ
در بساطِ آفرینش ، مرغِ آتشخواره باش
بر مرادت تا نمی گردد فلک ، آسوده شو
مثلِ سنگی در فلاخن ، دیرتر آواره باش
نفحه ی عیسی دهد بیمار را وقتی علاج
در علاج اندیشی از بی باوران ، بیچاره باش
تا به خلوت می روی ، دل مثلِ قـرآن جمع کن
در میانِ جمع چون حاضر شوی ، سی پاره باش
تا در این میخانه هستی بر حریف ایثار کن
صافی خوشرنگ را ، رندانه دُردی خواره باش
عزّت از آنِ کسی باشد که دارد چشمِ پاک
در جهان از گلرخان قانع به یک نظّاره باش
چشم چون آیینه از آلودگی ها باز دارچشم نا پاکی اگر داری ، برو هر کاره باش