بسمه تعالی
خالق از چشمان زیبای تو خورشید آفرید
خوشه های نور از سیمای تو آمد پدید
من نمی خواهم بهشتی را که بیرون آمدی
می توان از سرخی گلگونه هایت سیب چید
خط فکرم امتداد خط چشمان تو شد
راه ها پیمود باید تا به چشمانت رسید
جرعه ای از جام لب هایت شرابی خواستم
دور لب هایت برایم خط قرمز را کشید
بس که زیبایی تو ای رعنا ترین آهوی وحش
آسمان مانند رویت ماه نورانی ندید
من به آغوش دل انگیز تو عادت کرده ام
می توان در سینه ی داغ تو شب ها آرمید
با وجود عشق گیرای تو ای بانوی من
باید از هر گونه زیبایی که باشد دل برید
جواد مهدی پور
ارباب زمین، امیر مریخ، بیا
تا نخل ستم برکنی از بیخ بیا
از قول همه منتظران می گویم
ای پیرترین جوان تاریخ بیا
سلام بانو هانیه ی گرانقدر










سپاسگزارم از حضور سبز و گرمتان
ممنوم که هستید و می خوانید مرا
سال نو را براتون تبریک می گویم
برایتان بهترین ها را ارزو مندم
زنده باشید