آینه ها بیدارند ...

آینه ها بیدارند ...

تکرار لبخند های غمگینم در آینه.. و شیشه ای که بیشتر از "تو " همراه شعرهایم ماند... و هر صبح ..به جای تو...برایم روز خواب آرزو کرد.. آینه ها بیدارند... به یقین..!! دفتر شعر جواد مهدی پور
آینه ها بیدارند ...

آینه ها بیدارند ...

تکرار لبخند های غمگینم در آینه.. و شیشه ای که بیشتر از "تو " همراه شعرهایم ماند... و هر صبح ..به جای تو...برایم روز خواب آرزو کرد.. آینه ها بیدارند... به یقین..!! دفتر شعر جواد مهدی پور

میوه ی دانش ..

بسمه تعالی


 

 

در سینه ی بی درد ، کمی آه نگه دار


هردم  به قدم های خودت راه نگه دار



 

سنگ ست در آغوش زمان  ثانیه ، هشدار


آیینه ی دل را  تو از این آه نگه دار



 

عمرت همه در غفلت بسیار گذشته ست


بر توبه ، از این عمر  تو یک " ماه " نگه دار



 

هر گاه که دلتنگ شود ماه ، " شب قدر"


جایی تو در این برکه به آن ماه  نگه دار



 

وقتی که  برادر شدی ، از جان برادر


هر لحظه حفاظت کن و از چاه نگه دار



 

پرهیز کن از خار ندامت  تو در این باغ


دست از گل و از حادثه  کوتاه نگه دار



 

از جهل نچیده ست کسی میوه ی دانش


دل را تو در این مدرسه  آگاه نگه دار



 

از شاخه ی دنیا  تو اگر مهر بچینی


گاهی به کسی هدیه کن و گاه نگه دار



 

 

جواد مهدی پور

نظرات 2 + ارسال نظر
هانیه سه‌شنبه 19 بهمن 1395 ساعت 12:11 http://hadiseeshghtwo.blogfa.com

خیلی زیبا بود

سلام و عرض ارادت محضرتان بانو هانیه ی گرانقدر

از حضورتان ممنونم

سر بلند باشید به مهر


سلام.خداقوت.
شعرتون مثل همیشه عالی بود
و اینکه وزن و ردیف و قافیه اش هیچ مشکلی نداره زیبایی شعرتون رو دوچندان میکنه

سلام و عرض ارادت محضرتان بانو چادر ی گرانقدر

از حضورتان ممنونم

سر بلند باشید به مهر

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.