آینه ها بیدارند ...

آینه ها بیدارند ...

تکرار لبخند های غمگینم در آینه.. و شیشه ای که بیشتر از "تو " همراه شعرهایم ماند... و هر صبح ..به جای تو...برایم روز خواب آرزو کرد.. آینه ها بیدارند... به یقین..!! دفتر شعر جواد مهدی پور
آینه ها بیدارند ...

آینه ها بیدارند ...

تکرار لبخند های غمگینم در آینه.. و شیشه ای که بیشتر از "تو " همراه شعرهایم ماند... و هر صبح ..به جای تو...برایم روز خواب آرزو کرد.. آینه ها بیدارند... به یقین..!! دفتر شعر جواد مهدی پور

عقل و عشق ..


برکه ی بارانی ام  اما تو یک  دریـــاستی
نقص بر می خیزد از آنجا که باشد کاستی

خود به حیرت مانده از سیمای تو نقاش عشق
مینیاتوری که  با اندام  خود آراستی

خواستم تا دل به چشمان تو بسپارم  ولـی
چشم بستی ناگهان از جای خود برخاستی

عشق نامـوسیت که  آیینه ها رو کرده اند
شاعر بیدل که باشی ، در دلت غوغاستی

عقل تو با عشق هنگامی به یک جو می روند
کز دلت جوشند دائم  ،  چشمـــــه های راستی

در همان لحظه که جامم را به دور انداختی
تازه فهمیدم مرا از جان و دل  می خواستی

من تمام خوبرویــان جهان را  دیده ام
ای گل زیبای من از هر گلی زیباستی


جواد مهدی پور

نظرات 2 + ارسال نظر
بانوی چادری یکشنبه 26 اردیبهشت 1395 ساعت 18:54 http://Fanoosedaryayi2000.blogfa.com

خیلی زیبا بود.
به وب من هم سربزنید.
یاعلی

سلام و عرض ادب محضرتان بانو چادر مهربانممممممم

ممنونم از حضور سبزتان


با پوزش از تاخیرم
سپاس فراوان از حضور سبزتان
زنده باشید

هانیه یکشنبه 12 اردیبهشت 1395 ساعت 17:38 http://hadiseeshghtwo.blogfa.com

بسیار زیبا

سلام و عرض ادب محضرتان بانو هانیه ی گراتنقدرم

خیلی خوش آمدید

با پوزش از تاخیرم
سپاس فراوان از حضور سبزتان
زنده باشید

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.