آینه ها بیدارند ...

آینه ها بیدارند ...

تکرار لبخند های غمگینم در آینه.. و شیشه ای که بیشتر از "تو " همراه شعرهایم ماند... و هر صبح ..به جای تو...برایم روز خواب آرزو کرد.. آینه ها بیدارند... به یقین..!! دفتر شعر جواد مهدی پور
آینه ها بیدارند ...

آینه ها بیدارند ...

تکرار لبخند های غمگینم در آینه.. و شیشه ای که بیشتر از "تو " همراه شعرهایم ماند... و هر صبح ..به جای تو...برایم روز خواب آرزو کرد.. آینه ها بیدارند... به یقین..!! دفتر شعر جواد مهدی پور

شاعر تو هستی ..

بسمه تعالی




من شعر می گویم ولی شاعر تو هستی


پای مرا بر گیسوانت  سخت  بستی




 

بت ساختم از چشمهایت   می پرستم


اما تو یک بت ساز دیگر می پرستی




 

راه گریزی نیست در دام تو هستم


صیاد جانم  بر سرم بگذار دستی



 

 

رعناترین آهوی زیبای منی  تو


 خوش آمدی محبوب من  بردل نشستی



 

 

دیوانه با آزاده بودن فرق دارد


 گفتی که یک دیوانه ام یک دل شکستی




 

دیوانه ام در مکتب میخانه ی تو


یک نکته گفتی از هزاران درس مستی




 

آنگاه که عاشق شدی ، دل داده هستی


وقتی که دل دادی تو  از هر بند رستی



 

 

 

 

جواد مهدی پور

نظرات 1 + ارسال نظر
هانیه یکشنبه 12 اردیبهشت 1395 ساعت 17:40 http://hadiseeshghtwo.blogfa.com

سلام و عرض ارادت محضرتان بانو هانیه گلم

خیلی خوش آمدید

با پوزش از تاخیرم
سپاس فراوان از حضور سبزتان
زنده باشید
برایتان بهترین ها را آرزو مندم

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.