آینه ها بیدارند ...

آینه ها بیدارند ...

تکرار لبخند های غمگینم در آینه.. و شیشه ای که بیشتر از "تو " همراه شعرهایم ماند... و هر صبح ..به جای تو...برایم روز خواب آرزو کرد.. آینه ها بیدارند... به یقین..!! دفتر شعر جواد مهدی پور
آینه ها بیدارند ...

آینه ها بیدارند ...

تکرار لبخند های غمگینم در آینه.. و شیشه ای که بیشتر از "تو " همراه شعرهایم ماند... و هر صبح ..به جای تو...برایم روز خواب آرزو کرد.. آینه ها بیدارند... به یقین..!! دفتر شعر جواد مهدی پور

اصحاب کهف ..

بسمه تعالی




آه  ای آیینه ، رو کن صورت طاووس را

قاب کن درخود  برایم معنی  ناموس را



آبروی عشق را آیینه پنهان کرده است

چشم نابینا  نبیند  نور نامحسوس را


 

ابرهای تیره   سرشار از زلال قطره اند

زندگی بخشند هر جا  بوته ی مأیوس را



تلخی و شیرینی دنیا که خوابی بیش نیست

مرگ   باطل می کند تعبیر این کابوس را


 

ماهی قرمز که در تنگ بلور افتاده است

کی برد از خاطرش  پهنای اقیانوس را ؟


 

با گذشت سالها ، آیینه ی اصحاب کهف

فاش می سازد جنایت های دقیانوس را



 

 

جواد مهدی پور

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.