آینه ها بیدارند ...

آینه ها بیدارند ...

تکرار لبخند های غمگینم در آینه.. و شیشه ای که بیشتر از "تو " همراه شعرهایم ماند... و هر صبح ..به جای تو...برایم روز خواب آرزو کرد.. آینه ها بیدارند... به یقین..!! دفتر شعر جواد مهدی پور
آینه ها بیدارند ...

آینه ها بیدارند ...

تکرار لبخند های غمگینم در آینه.. و شیشه ای که بیشتر از "تو " همراه شعرهایم ماند... و هر صبح ..به جای تو...برایم روز خواب آرزو کرد.. آینه ها بیدارند... به یقین..!! دفتر شعر جواد مهدی پور

رویای تو ..

بسمه تعالی




مثل یک قطره به دریای تو می اندیشم


شب مهتاب  به رویای تو می اندیشم



 

تو مپیندار که با رفتن تو دلشادم


من به تنهایی دنیای تو می اندیشم



 

از همان لحظه ی دیدار که دل را بردی


به صفای رخ زیبای تو می اندیشم



 

به خداحافظی تلخ تو سوگند خورم


که در آیینه  به فردای تو می اندیشم



 

من مسلمانم و زنار به پا می بندم


به نفس های مسیحای تو می اندیشم


 


عشق ، جادو شده از وسوسه ی چشمانت


من به آن غمزه ی گیرای تو می اندیشم



 

بوسه  لبریز شد از جام شراب لب تو


با لب داغ  به لب های تو می اندیشم



 


جواد مهدی پور

نظرات 1 + ارسال نظر
هانیه شنبه 14 فروردین 1395 ساعت 17:59 http://hadiseeshghtwo.blogfa.com

چه شعر زیبایی بود.

نگاه آسمانیتان زیباست بانوی هانیه گرامی

سلاااام و عرض ادب محضرتان

از حضور گرمتان ممنونم

درود بر شما
زنده باشید

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.