آینه ها بیدارند ...

آینه ها بیدارند ...

تکرار لبخند های غمگینم در آینه.. و شیشه ای که بیشتر از "تو " همراه شعرهایم ماند... و هر صبح ..به جای تو...برایم روز خواب آرزو کرد.. آینه ها بیدارند... به یقین..!! دفتر شعر جواد مهدی پور
آینه ها بیدارند ...

آینه ها بیدارند ...

تکرار لبخند های غمگینم در آینه.. و شیشه ای که بیشتر از "تو " همراه شعرهایم ماند... و هر صبح ..به جای تو...برایم روز خواب آرزو کرد.. آینه ها بیدارند... به یقین..!! دفتر شعر جواد مهدی پور

رواق عشق ..

بسمه تعالی



 

 

زمستان هم بیاید ، داغ عشقت کم نخواهد شد


برایت مثل من هرگز کسی همدم نخواهد شد


 

تو از هر جویباری جرعه ای از آب می نوشی


گوارا  هم اگر  باشد ، ولی زمزم نخواهد شد


 

برای زخم های دل بجز مهر تو کافی نیست


برایم نوش دارو ، کیمیا ، مرهم نخواهد شد


 

رواق عشق داری در میان سینه ها اما


دل از عشق تو در آن سینه ها بی غم نخواهد شد


 

تو هر کاری کنی اندازه ی انگشت های دست


مثال عقل انسان ها شبیه هم نخواهد شد

 


و من سوگند جاری میکنم تا پای جان هستم


که هیچ عهدی از این پیمان ما محکم نخواهد شد


 

 

جواد مهدی پور

نظرات 2 + ارسال نظر
هانیه یکشنبه 8 آذر 1394 ساعت 08:09 http://hadiseeshghtwo.blogfa.com

باز روحم روی کارون می‌رود
سوی فکه، سوی مجنون می‌رود

خاک اینجا قطعه‌ای از کربلاست
رد پوتین‌های مردان دعاست

در خاطرم شد زنده یاد فاطمیون
یاد شلمچه یاد فکه یاد مجنون

سلام و عرض ادب بانوی گرامی

از حضورتان سپاسگزارم
ممنونم که هستید و مرا می خوانید

درود بر ما

خیلی عالی شروع کردین....
زمستان هم بیاید داغ......
.....................................................
افسانه ها میدان عشاق بزرگند

ما عاشقان کوچک بی داستانیم.........

"حسین منزوی "

سلام و عرض ادب محضر بانوی گرانقدر

خیلی خوش آمدید

از حضور گرمتان بسیار سپاسگزارم
ممنونم که هستید درود بر شما

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.