آینه ها بیدارند ...

آینه ها بیدارند ...

تکرار لبخند های غمگینم در آینه.. و شیشه ای که بیشتر از "تو " همراه شعرهایم ماند... و هر صبح ..به جای تو...برایم روز خواب آرزو کرد.. آینه ها بیدارند... به یقین..!! دفتر شعر جواد مهدی پور
آینه ها بیدارند ...

آینه ها بیدارند ...

تکرار لبخند های غمگینم در آینه.. و شیشه ای که بیشتر از "تو " همراه شعرهایم ماند... و هر صبح ..به جای تو...برایم روز خواب آرزو کرد.. آینه ها بیدارند... به یقین..!! دفتر شعر جواد مهدی پور

سرخ و آبی ..

بسمه تعالی




 

یک سبد دل دارم اما رونق بازار نیست


هر چه می گردم نمی یابم ، کسی دلدار نیست


 

رقص نیرنگ است رنگ سرخ و آبی ، نور نیست


زخمه ها از زخم نالانند ، اینجا تار نیست


 

باغبانی کرده ام عمری برای لاله ها


در گلستانی که گل می روید آنجا ، خار نیست


 

عشق را با جانفشانی چیده ام از آسمان


عاشق از خود گذشته در جهان بسیار نیست


 

پیش از این صلح و صفایی بود در آئین ما


اینک اما صحبت از مهر و وفا در کار نیست


 

گل نمی روید ، بهار از ابر باران پر شده است


شوره می پاشند هر جا ، حاصل گلزار نیست

 

 

بس که غایب می شود آیینه از تصویر ها


رخت باید بست ، با دل فرصت دیدار نیست




از مسیحایی ترین ترسا ، نمی ترسد دلم


پایکوبی هست در دل ، حلقه ی زنار نیست



 



 

جواد مهدی پور

نظرات 5 + ارسال نظر
بانوی چادری چهارشنبه 20 آبان 1394 ساعت 21:20 http://fanoosedaryayi2000.blogfa.com

سلام.خداقوت
بسیار زیبا بود
به بلاگفای من هم سربزتید
التماس دعا.یاعلی

سلام و عرض ادب محضر بانو چادری گرامی
خوشحالم از حضور قشنگتون

درود بر شما

از مهرتان سپاسگزارم

سلامت باشید

بهار پاییزی پنج‌شنبه 14 آبان 1394 ساعت 18:24

مدت هاست
هیچ چیز سر جای خودش نیست
به جز تو
هنوز به طور مشکوکی..
به تاج و تخت دلم احاطه داری...

سلام استاد گرامی...
زیبا بود...و کمی غمین..

سلام و عرض ادب محضر بانو بهار گرانقدر

خیلی خوشحالم که اومدید
چقدر زیبا گفتی :

مدت هاست
هیچ چیز سر حای خودش نیست
به جز تو
هنوز به طور مشکوکی..
به تاج و تخت دلم احاطه داری ..

باور کنید اینجوری هست که گفتید
با اومدنتان خیلی خوشحالم شدم
سپاسگزارم از مهرتان بانوی مهربان
من در پاییز هم بوی تو را می شنوم و هیچ نگران نیستم ، چون پاییز با من است
وقتی پاییز رو دارم یعنی بهار حتما خواهد آمد
وقتی می آیی بهار می آید اگر چه هنوز پاییز است
بهار نارنج ، بهار را از بهار دارد و نارنج را از پاییز
تو بهار نارنج منی

سر فراز باشید

درود بر شما

یاسمین زهرا چهارشنبه 13 آبان 1394 ساعت 22:51 http://ma2doost94.mihanblog.com

سلام علیکم

همچون سایر اشعارتون زیبا وخواندنی ست

سلام و احترام بانو یاسمن زهرای مهربان
خیلی خوشحالم از حضورتان

ممنونم از حسن نظرتان
برایتان ارزوی سلامتی و توفیق روز افزون دارم

زنده باشید

هانیه چهارشنبه 13 آبان 1394 ساعت 15:39 http://hadiseeshghtwo.blogfa.com

اکسیر اشک
پیداترین هایند مفقود الاثرها
چشمان خود را وا کنید ای بی بصرها
با پای خود سر می زنند هر روز اینجا
این دشت سرشار است از پاها و سرها
گل می کند هر روز با بارانی از اشک
چشمان مادرهای گمگشته-پسرها
داغ هزاران یوسف گمگشته داریم
می گویم این را از خم قد پدرها
این خاک گلگون ارزش زر دارد آری
اکسیر اشک مادران دارد اثرها

محزونی نامقی چهارشنبه 13 آبان 1394 ساعت 14:17

سلام دکتر جان
کامنت دادم نمیدونم نرسیده یا فرصت پاسخ نبوده است
باسپاس

سلام و عرض ادب

سپاسگزارما از حضور خوبتان جناب محزونی گرامی
بابت تاخیرم معذورم

برایتان آرزوی سلامتی دارم
ممنونم که هستید

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.