آینه ها بیدارند ...

آینه ها بیدارند ...

تکرار لبخند های غمگینم در آینه.. و شیشه ای که بیشتر از "تو " همراه شعرهایم ماند... و هر صبح ..به جای تو...برایم روز خواب آرزو کرد.. آینه ها بیدارند... به یقین..!! دفتر شعر جواد مهدی پور
آینه ها بیدارند ...

آینه ها بیدارند ...

تکرار لبخند های غمگینم در آینه.. و شیشه ای که بیشتر از "تو " همراه شعرهایم ماند... و هر صبح ..به جای تو...برایم روز خواب آرزو کرد.. آینه ها بیدارند... به یقین..!! دفتر شعر جواد مهدی پور

دنیای عشق ..

بسمه تعالی




عهد کردم عاشقانه سر نهم در پای عشق

 

زندگی یعنی نشستن با تو در دنیای عشق


 


شانه هایم را برای گیسویانت داده ام

 

تا کمی کوتاه سازم از شب یلدای عشق


 

باز بی تاب است این دل ، بی قراری می کند


با من از امروز یک دل باش تا فردای عشق


 

ماهی احساس من در تنگ دل جان می کند


موج بر می دارد از این حادثه ، دریای عشق


 

عشق یعنی با تو بودن تا ابد ، دلدار من


نقش کردم از تو در قاب دلم ، سیمای عشق


 

آسمان شعر امشب با تو مهتابی شود


واژه های چون ستاره چینم از رویای عشق



 

جواد مهدی پور

نظرات 3 + ارسال نظر
یاسمین زهرا چهارشنبه 13 آبان 1394 ساعت 22:50 http://ma2doost94.mihanblog.com

سلام علیکم


زیباست قلمتان مانا

سلام و عرض ادب محضر گرامی بانو یاسمین زهرای مهربان

سپاس فرااو ن از مهرتان

ممنونم که هستید و می خوانید مرا

سر فراز باشید

درود بر شما

هانیه چهارشنبه 13 آبان 1394 ساعت 15:41 http://hadiseeshghtwo.blogfa.com

سخت است که دور از رخ دلدار بمیرم
از حسرت گل در صف گلزار بمیرم
ای یوسف زهرا بنما گوشه چشمی
یکبار تو را ببینم و صد بار بمیرم

محزونی نامقی شنبه 9 آبان 1394 ساعت 14:34

سلام وعرض ادب
گرچه زیره به کرمان فرستادن را ماند ولی غزلی سال 91 سرودم برای اول محرم که تقدیم میدارم ، شعرزیبای شما دیدم همان وزن وموسیقی وقافیه را دارد.

(نهضتِ زیبایِ عشق)

باز شد بر پاخدایا جلوه یِ زیبای عشق
این چه سرّی هست خدایا در دلِ دنیایِ عشق
شورشِ عشقست ویاران در لباسِ عاشقی
سینه وبر سر زنان افتاده اندردر پایِ عشق
آید ازهر گوشه ای بانگِ رسایِ یا حسین
این حسین پیر و جوان را میکند شیدایِ عشق
باز نامِ کربلا را عاشقـان در زمزمه
سرّ این گلواژه می باشد همی گویایِ عشق
هم محّرم زنده از این عاشقی هم کربلا
شد قیامِ کربلا بر عاشقان معنایِ عشق
گر ترا شوقِ حسین افتاده اندر سر بیا
تاشوی شیدائیِ این نهضت زیبایِ عشق
جمله یاران ِحسین در عاشقی جان باختن
عشقبازی را نگر در وسعتِ صحرایِ عشق
رأسِ بر نی میکند تفسیر ِآیات خدا
تا قیامت خون چکد از دیده بینای عشق
خون ِ حلقومِ علی اصغر زبیداد عدو
گشته در تاریخ دنیا جلوه ی ِ ابقایِ عشق
راز دستانِ ابوالفضلِ علی باشد گواه
تا کنی درک وفای عهد در مأوای ِعشق
اکبر وقاسم درین هنگامهِ عشق وطریق
درس جانبازی دهند با دانش اعلایِ عشق
دشمنان در وحشت از نام حسین وکربلا
این بود سرّی نهان در دفتر انشایِ عشق
کربلا هرگز نمی گردد مُجسم بهرِ تو
تا چو محزونی ننوشی جامی از صهبای ِعشق
اگر جائی بنظرتان قابل تذکر بود ممنون میشم ابراز فرمائید.

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.