آینه ها بیدارند ...

آینه ها بیدارند ...

تکرار لبخند های غمگینم در آینه.. و شیشه ای که بیشتر از "تو " همراه شعرهایم ماند... و هر صبح ..به جای تو...برایم روز خواب آرزو کرد.. آینه ها بیدارند... به یقین..!! دفتر شعر جواد مهدی پور
آینه ها بیدارند ...

آینه ها بیدارند ...

تکرار لبخند های غمگینم در آینه.. و شیشه ای که بیشتر از "تو " همراه شعرهایم ماند... و هر صبح ..به جای تو...برایم روز خواب آرزو کرد.. آینه ها بیدارند... به یقین..!! دفتر شعر جواد مهدی پور

آغوش دریا ..

بسمه تعالی



خواب خوش بودی و من در نقش رویا آمدم

اعتمادت کردم و  با تو به  هر جا آمدم



ماهی افتاده از تنگم هراسانم نکن
رودها پیموده تا آغوش دریا آمدم 


با خیال روی تو آیینه ها را چیده ام
تا برای دیدن جام تماشا آمدم 


بر خلاف میل خود بیرون شدم از بوستان
من بدنبال تو از آنجا به دنیا آمدم  


دست تقدیرست یا هر نام دیگر ، حرف نیست
من برای همدمی با تو به اینجا آمدم 
 

زندگی معنای تنهاییست ای دل غم مخور
من به عشق مهر تو تا طور سینا آمدم 


رنج را همراه خود آورده بودم از سفر
می روم امروز ، فردا بلکه تنها آمدم 




جواد مهدی پور 
نظرات 3 + ارسال نظر
مداد کوچک سه‌شنبه 24 شهریور 1394 ساعت 09:41 http://medadekuchak.blogsky.com

زیبا بود

نقش تو در خیال و خیال از تو بی نصیب؛نام تو بر زبان و زبان از تو بی خبر " عطار"

سلام و عرض ادب محضرتان بانو
خوشحالم از حضور قشنگتان
با دست پر اومدین
شعری زیبایی از عطار
لذت بردم هم از حضور شما و هم از شعر انتخابیتون

درود بر شما

یاسمین زهرا سه‌شنبه 24 شهریور 1394 ساعت 09:03 http://ma2doost94.blogfa.com

سلام علیکم

شعرتون زیباست

سلام بر بانو یاسمین زهرای مهربان

نگاهتون زیباست
سپاسگزارم از حضور سبزتان

ممنونم که هستید و همچنان افتخار میدید

درود بر شما

براتون سر خواهم زد

زنده باشید

لیلا یکشنبه 22 شهریور 1394 ساعت 23:06 http://eshgtoohei.blogfa.com

من باشم و تو

. . . . .کنار دریا .

. . .صدای موج ها

. . . . .گرمی

آغوشت . . . . .

زند گی یعنی همین . . . .

آرامش . . . عشق . . . امنیت .

سلام بانو لیلای مهربان

خوشحالم از حضورت ، چقدر گرم و سبز است حضورت
عالی گفتی ...
وقتی همه ی اینا باشد ، زندگی یعنی همین و دیگر هیچ ...
مگر ما از زندگی چی میخواهیم
تنهایی را از ما بگیرد و بجایش " ما " دهد
" من و تو "
دیگر هیچ
کنار هم در ساحل دریا با نوازش های امواج خروشان ، دست در دست هم قدم بزنیم تا انتهای عشق ...
این یعنی همه چیز ..
بسیار خرسندم از اینکه هستی و مرا میخوانی
زنده باشی

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.